بیوگرافی و علت فوت داریوش اسدزاده + آثار و فیلم حرف های لحظات آخر عمر
داریوش اسدزاده مرد نوستالژیک سینما و تلویزیون ایران و راوی داستان ها و خاطرات قدیم درگذشت.
همیشه در تلویزیون وقتی قرار بر معرفی رسم و رسوم گذشته و بخصوص شرح رسومات گذشتگان و قدیم بود ، مهمان برنامه آقای داریوش اسدزاده بود و همه مخاطبین به شیرینی آن دوران با حرف های آقای اسدزاده پی میبردند.
جوانان آن دوران را تجسم می کردند و افرادی که در آن زمان حضور داشتند نیز یاد ایام و خاطرات می کردند.
امروز آقای داریوش اسدزاده دار فانی را وداع گفته و از این جهان رخت بر بستند. روحشان شاد و یادشان گرامی.
در ادامه به بررسی زندگی نامه آقای داریوش اسدزاده می پردازیم.
بیوگرافی داریوش اسدزاده
- نام:داریوش
- نام خانوادگی : اسدزاده
- تاریخ تولد: 1 آذر 1302
- تاریخ فوت : 3 شهریور 1398
- پیشه : بازیگر، کارگردان و نویسنده، پژوهشگر، کارمند وزارت دارایی، ریاست سابق انجمن بازیگران ایران
- سال های فعالیت: 1322 تا 1398
- محل تولد : کرمانشاه
آقای اسدزاده از سال 1322 به فعالیت های هنری روی آورد و در دهه های 40 و 50 شمسی بیش از 50 اثر هنری از خود بر جای گذاشت. وی پس از انقلاب ایران را ترک کرد و تا مدت ها به زندگی در آمریکا پرداخت تا اینکه در سال 1365 به ایران بازگشت و با دو سریال سمندون و خانه سبز خود را ماندگار کرد.
وی علاوه بر بازیگری سینما در تلویزیون و تئاتر نیز فعال بود و در اواخر عمر نیز به نویسندگی در حوزه تاریخ تئاتر و تاریخ تهران قدیم پرداخت.
علت فوت و بیماری داریوش اسدزاده
وی در آبان ۱۳۹۷ در سن ۹۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان مثانه در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت . وی ساعاتی پس از ترخیص از بیمارستان، به علت تب، عفونت و درد شدید مجددا از خانه راهی بیمارستان میشود، پس از معاینه و انجام آزمایشات مشخص میشود وی علاوه بر سرطان مثانه به بیماری ذات الریه نیز مبتلا شدهاست. او بار دیگر در تیرماه ۱۳۹۸ به دلیل ناتوانی جسمی و بیماری ریوی در بیمارستان بستری شد و پس از چند روز با تشخیص پزشک به منزل رفت.
فیلم آخرین حرف های مرحوم داریوش اسدزاده در بیمارستان
دانلود فیلم حرف های آخر مرحوم اسدزاده در بیمارستان
زندگی شخصی
ایشان متولد آذر ماه 1302 در کرمانشاه هستند و در خانواده ای شش نفره بزرگ شدند. ایشان فرزند اول خانواده بوده و دو خواهر و یک برادر داشتند.
پدرشان ارتشی بود و به دلیل شغل پدرشان در کرمانشاه بوده و تا پنج سالگی در آنجا بزرگ شدند و پس از آن به تهران آمده و ادامه زندگی خود را در تهران گذراندند.
تحصیلات
آقای اسدزاده دوره ابتدایی را در دبستان ترقی و دبیرستان را در دارالفنون به پایان برد، سپس وارد دانشکده بازرگانی و دارایی شد.
وی علاقمند به هنر و تئاتر و نمایش بود اما به دلیل مخالفت پدرش مدتی از این حوزه دور بوده و حتی نواختن ویلون را نیز با اصرار پدرش کنار گذاشت اما بعد ها دور از چشم پدرش وارد هنرستان هنرپیشگی شده و در آنجا به تحصیل پرداخت. اما برای آسودگی پرش همزمان به دانشگاه رفته و در آنجا نیز ادامه تحصیل داد.
وی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به دریافت مقام درجه یک هنری نائل آمد و به دلیل تحقیقات دانشگاهی اش در دوران زندگی در آمریکا ، از سوی دانشگاه تهران تحصیلات معادل دکترا ارزیابی شد.
وی تاکنون در مقام استادی به تدریس ادبیات و تئاتر در دانشگاه تهران مشغول بوده است.
ورود به عرصه هنر
اولین بار برای بازی در نمایشنامههای رادیویی که توسط فضلالله بایگان اجرا میشد، به رادیو رفت. در آن زمان عدهای معدودی در خانههای خود رادیو داشتند، از این رو پدر اسدزاده خبر بازیگری پسرش را در آن نمایشها نه از رادیو که از زبان آشنایان شنید و او را به جرم «مطرب شدن» به خانه راه نداد تا آنکه بعد از یک ماه با وساطت اقوام به خانه برگشت. پدر با آنکه از راهی که پسرش انتخاب کرده بود راضی نبود، اما رفته رفته با آن کنار آمد.
در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در زمانی که قوامالسلطنه نخستوزیر بود، به استخدام وزارت دارایی درآمد و در آنجا نیز از گوشه و کنایههای همکارانش که او را مطرب میخواندند، در امان نبود.
وی فعالیتش در تئاتر را با نویسندگی ،بازیگری و کارگردانی آغاز کرد. و در ادامه با فیلم سینمایی همسر مزاحم وارد سینما شد.
در سال ۱۳۳۵ از طرف اداره کل هنرهای زیبای ایران برای بزرگترین فستیوال بینالمللی تئاتر عازم فرانسه شهر پاریس شد و به مدت سه ماه به تحقیق مطالعه پرداخت.
بازگشت به ایران
پس از بازگشت او به ایران از طرف رادیوی ملی دعوت بکار شد. از آنجایی که او به تئاتر علاقهٔ زیادی داشت به نویسندگی و کارگردانی نمایشنامههایی چون:
ازدواج فوری، سه زندانی، هنرپیشه، پرواز دخترها، میشل استراگف و مسیو ژوزف و… که تعداد آنها به ۲۰ نمایشنامه میرسد
و ایفای نقش در ۲۰۰ نمایشنامه پرداخت. در بازدیدی که هنرمندان آمریکایی از تئاترهای ایران داشتند هنر او (کارگردانی، نویسندگی، و بازیگری) در دید آنها منحصر به فرد آمد و در سال ۱۳۴۶ به دعوت یک کمپانی فیلمسازی آمریکایی در شهر مینیاپولیس رهسپار آمریکا شد و در فیلم در آمریکا اتفاق افتاد به ایفای نقش پرداخت
وی علاوه بر آن در نوشتن فیلمنامه فیلم با جواد قائممقامی (کارگردان فیلم) مشارکت کرد. این فیلم در در همان سالها در ایران به اکران عمومی درآمد.
بازی او در تئاتری به نام «شهر ما» مورد توجه «پروفسور دیویدسن»، استاد تئاتر آمریکایی که به دعوت وزارت فرهنگ و هنر و دانشگاه تهران به ایران آمده بود، قرار گرفت و به سبب ایفای این نقش جایزهای از پروفسور دیویدسن دریافت کرد.
او که از همان آغاز با جدیت کار هنری را در پیش گرفته بود، در عین حال به عنوان کارمند وزارت دارایی نیز کار میکرد. نهایتاً در سال ۱۳۴۸، با توجه به حجم بالای فعالیتهایی که در وادی نمایش به او پیشنهاد میشد و با وجود آنکه پست بالایی در وزارت دارایی داشت، تقاضای بازنشستگی داد و پس از آن به کار هنری که به آن علاقه داشت پرداخت.
ازدواج و همسر داریوش اسدزاده
او در بیست و هفت سالگی با یکی از طرفدارانش به نام «هما شاهرخی» که از نوادگان قاجار بود، ازدواج کرد. ولی پس از هفده سال زندگی مشترک، از آنجایی که صاحب فرزندی نشدند از او جدا شد. او از همسر دومش به نام «سهیلا غزلی» دو پسر دارد. پس از مهاجرت به آمریکا، به دلیل مسائل خانوادگی از همسر دومش نیز جدا شد. او در هفتاد و شش سالگی برای سومین بار ازدواج کرد. نام سومین همسر او «طاهرهخاتون میرزایی» است.
تئاتر و هنرهای نمایشی
- سه زندانی
- پرواز دخترها
- هنرپیشه
- ازدواج فوری
- میشل استروگف و مسیو ژوزف
- پروفسور سوسول
- شهر ما
تالیفات
- سیری در تاریخ تیاتر ایران (قبل از اسلام تا سال ۱۳۵۷ شمسی). تهران: آوردگاه هنر و اندیشه
- برگهای خواندنی: گزینشی از رویدادهای تاریخی. تهران: نشر افراز، ۱۳۹۲
- تماشاخانه تهران به روایت داریوش اسدزاده. تهران: نشر افراز، ۱۳۹۴
- خاطرات طهران، تهران: نشر فاصله، ۱۳۹۷. (با نام نخستین تهران و خاطراتش)
- لالهزار و خاطرات (با نام نخستین از لالهزار تا شانزهلیزه)
فیلم های سینمایی
ایشان در فیلم ها و آثار سینمایی بسیاری به ایفای نقش پرداخته اند که در زیر به آخرین آثار ایشان اشاره می شود.
- فیلم نیوکاسل
- فیلم حکایت دریا
- فیلم شکلاتی
- ۵۰ کیلو آلبالو
- مستند زندگی و دیگر هیچ
- رفقای خوب
- یتیمخانه ایران
- مرگ در میزند
- سلام پدر بزرگ
- ساکن خانه چوبی
- دوازده صندلی
- قلادههای طلا
- خاطره
- جعبه موسیقی
- این ترانه عاشقانه نیست
- ستارهها ۳: ستاره بود
- آبادان – مانی حقیقی
- کفشهای جیرجیرکدار – شاپور قریب
- بوی کافور، عطر یاس – بهمن فرمان آرا
- روز شیطان – بهروز افخمی
- سفر بهخیر – داریوش مودبیان
- بلوف – ساموئل خاچیکیان
- شاهین طلایی – قدرتالله صلحمیرزایی
- همسر – مهدی فخیم زاده
- رابطه پنهانی – جهانگیر جهانگیری
- دو نیمه سیب – کیانوش عیاری
- زمان از دست رفته – پوران درخشنده
- آخرین لحظه
- ارثیه
- گل مریم – حسن محمدزاده
فیلم کوتاه
- دایره
- صدای سکوت
سریال ها و مجموعه های تلویزیونی
- گشت ویژه
- چرخ فلک
- نفس شیرین
- دردسرهای عظیم ۲
- سی و نه هفته
- قاب خاطره
- چمدان
- مهمانان ویژه
- زمین انسانها
- هوش سیاه – سری اول
- گاوصندوق
- دفترخانه شماره ۱۳
- بچههای دهکده
- همه بچههای من
- یک وجب خاک